دل بی روح جنس آهنت را دوست دارم...... خطوط در هم پیراهنت را دوست دارم.....
نگاه با همه بیگانه ات را دوست دارم......غرور سرکش دیوانه ات را دوست دارم......
پس از تو رنگ گلها هم دروغ است.......پس از تو روزگارم بی فروغ است....
که میگوید پس از تو زنده هستم.....دروغ است . هرکه میگوید دروغ است
ای ستاره بی تو من تاریکم......بی تو من به انتها نزدیکم......
شعر من از عشق تو نام گرفت.......این همه غم از تو الهام گرفت.....
وای چه کردم من .... چه بود تقصیرم.....که چنین بود بعد تو تقدیرم........
تو نخواستی که من و تو ما باشیم...... سرنوشت این بود که تنها باشیم......
خوشحالم که با شما آشنا شدم. چه شعرای قشنگی نوشته بودید. بازم سر می زنم.
مهران نگووووووووووووووووووو!!! خجالتم دادی کلی!!!!!!!
ببین دل عاشق چه میکشه!!! شعرت خیلی قشنگ بود
نثرت پر از آرایه های ادبی بود خیلی نثر جالبی بود
مهران جان واقعا عالی مینویسی.
مهران جان شعر خیلی زیبایی نوشتی!
بازم از همه ممنونم...