...
ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند راز دل می گوییم. حتی از محضرشان می گریزیم.در مقابل،بیشتر اوقات اسرار خود را نزد کسانی اعتراف می کنیم که به ما شباهت دارند و در ضعفها و حقارتهایمان شریکند. پس ما نمی خواهیم خودمان را اصلاح کنیم،یا بهتر شویم؛زیرا در این صورت ابتدا باید به حکم عجز و قصور خویش گردن نهیم. ما فقط می خواهیم که برحالمان رقت آورند و در راهی که می رویم تشویقمان کنند. می خواهیم دیگر مقصر نباشیم و در عین حال برای تزکیه نفسمان هم قدمی بر نداریم.آلبرکامو
" رمان "سقوط
دیروز برای یک کاری مجبور بودم به چند تا از ساختمان های پزشکی دور میدون ونک سر بزنم.
شاید به اندازه ی تمام عمرم تا حالا آدمای احمق دیدم.
جالبه...
توی همه این ساختمونا.. بعضی مطب های خاص انقدر شلوغ بود که حتی مریض ها .. یا بهتر بگم مشتری ها تا بیرون مطب نوبت وایستاده بودن.
میدونین چه مطبایی بودن... جراجی بینی و زیبایی
وای.. اگه فیلم یکی از این جراحی ها رو دیده باشین... مدلای مختلف داره ولی توی مرسوم ترینش دیواره وسط دماغ رو میشکافن و با سوهان میفتن به جون استخون... و در خیلی حالت ها هم با چکش های مخصوص استخوان بینی رو خورد کرده.. و شکل میدن.
یارو حاضره.. 2- 3 ماه درد و مشکلات بعد از عمل رو بعلاوه کلی هزینه که البته برای بیشتر این افراد چیزی نیست رو قبول کنه..واسه اینکه دماغشو عمل کنه.
یکی از دوستام که باهام بود میگفت این زنا حاضرن تمام زندگیشون رو ازشون بگیرن ولی یه ذره خوشگلتر بشن..
خدای مهرانی ... کمش کن یا هرگز ازدواج نکنه ( که این بهتره) یا اینکه گیر یه همچین آدمایی نیفته....
وقتی که اون ور پلی ... چون زیاد پرسه میزنی .. همه جا رو بلدی.
وقتی هم این ریسک رو میکنی و میای این ور پل بعد از یه مدت به رموزش آشنا میشی.
اما وقتی در گذری باید به یاد نگه داری مسیر و سختی های پل رو.....
و این رو مینویسم تا اگه یه روزی خواستم برای یکی بگم که چرا اومدم این ور پل یادم باشه.....
گرچه اونایی که این ور پل هستن هیچوقت به اونوریا جواب درست و حسابی پس نمیدن... اما وقتی که بزرگترین قانون رو شکستی و از پل رد شدی.... شکستن بقیه قوانین نانوشته که دیگه خوراکه....
اگه نگرفتین مطلب رو..... مطمئن باشین که هنوز اونورین.... و زیاد جدی نگیرین.... اوکی؟