من هنوز زنده ام.

یادتونه... یکبار نوشتم که یه دوست خوب از ۱۰۰ تا فامیل بهتره؟
خوب توی مواقع سختی واقعا اینطوره... که شاید کمتر پیش بیاد.

حالا فکر میکنم که یه اراده ی قوی از ۱۰۰ تا دوست خوب بهتره ...
----
از همه ی عزیزانی که برام نظر میدن .. مرسی هستم..

دیگه اینکه:

محبت دیدن       یک نیاز است    اما محبت کردن      یک هنر

 صحبت کردن   یک نیاز است    اما گوش دادن         یک هنر

جواب خوبی را دادن     یک نیاز است    اما یکطرفه خوبی کردن     یک هنر بزرگ

مهران خسته...
مهران تنها...
مهران دلش گرفته...
مهران  بعد از ۱۸ - ۱۹ روز داره به سختی ۲ دستی تایپ میکنه...

به جون مادرم من بیگناه ببیم...


خودش به من گفت...
این ساناز خانم گفت که اگه شما از مسعود شام بگیرین.... یه شام توپ کانادایی بهمون میده...
ای مسعود .... تو هم آدام شو و یک شام به ما بده...
حتی میتونیم شام اول رو دنگی کنیم... تا دومی رو بگیریم.....
ببین ... من با این وضعیتم دارم تایپ می کنم.... یه شام بده دیگه...

بازم از حامد در مورد استرس



استرس مداوم باعث آسیب دیدگی و انسداد عروق می شود. یافته های اخیر نشان می دهد استرس مداوم موجب ترشح موجی از هورمون های استرس در خون می شود که می تواند قدرت دفاعی بدن را ضعیف ساخته فرد را مستعد بیماری های عفونی مثل سرماخوردگی و آنفلوآنزا کند. استرس شدید با هر نوع بیماری از سوزش معده و انواع سرماخوردگی ها گرفته تا آسم و سرطان در ارتباط است و می تواند خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را در افراد مسن افزایش دهد. برای این که از استرس به دور باشید، بدنیست در هفته ای که پیش رو دارید، هرروز یکی از روشهای زیر را امتحان کنید :
 
1- دست از کار بکشید : هر روز دست کم یک بار به مدت 5تا 10دقیقه بنشینید و هیچ کاری انجام ندهید. فکرتان را فقط روی صداهای پیرامون خود، احساسات و هرگونه فشاری که در گردن ، شانه ها، بازوها، قفسه سینه و... حس می کنید، متمرکز نمایید.
2- با صدای بلند بخندید : بدین منظور از هر چه که می تواند موجب خنده شما شود ، استفاده کنید. مثلا مجموعه ای از تصاویر، صداها و حکایت های خنده دار یا فرزند دلبند و یا حتی دوست صمیمی تان.

حتی می توانید چند لحظه ای به تماشای سریال های کمدی دلخواه خود فکر کنید و این کار را هر از گاهی در طول روز تکرار کنید. تحقیقات در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه لمالیندای کالیفرنیا نشان می دهد خنده ای که از ته دل باشد، از میزان هورمون های استرس از جمله کورتیزول و اپی نفرین می کاهد و بر سلامت بدن می افزاید. بعلاوه اثرات مفید آن تا 24ساعت باقی خواهد ماند.
 
3- رادیو یا تلویزیون را روشن کنید : در مواقعی که مایوس می شوید ، رادیو یا تلویزیون را روشن و به یک موسیقی آرامبخش گوش کنید. این موسیقی می تواند از نوع سنتی ، محلی یا جاز باشد. وقتی هم سرکار هستید، می توانید از سی.

دی های موسیقی استفاده کنید تا همیشه آماده و در دسترستان باشد. هرنوع موسیقی که ایجاد آرامش کند ، مناسبترین چیزی است که می تواند به رفع استرس کمک نماید.
4- به موضوعات مسرت بخش بیندیشید : هر جا که هستید، به مدت دست کم 15ثانیه و حداکثر 5دقیقه فکرتان را روی موضوعات و افرادی متمرکز کنید که عمیقا به آن علاقه مندید یا صحنه ای از یک تعطیلات را که به شما خوش گذشته ، مجسم نمایید. بعلاوه تکرار عبارتی که در شما حس مثبت بودن ایجاد کند، می تواند مفید و کارساز باشد. اوسکین (نویسنده کتاب بیایید گذشت کنیم) که تحقیقاتی در زمینه نیروی درمانی گذشت و بخشش انجام داده ، می گوید: استرس اکثرا از عواطف و احساسات منفی مثل حسادت ، خصومت ، عصبانیت ، رنجش و ناراحتی حاصل می شود.
 
5- قدم بزنید : از پشت میز، روی کاناپه یا هر جا که هستید، برخیزید و 10دقیقه قدم بزنید. مردم اکثرا معتقدند پیاده روی به انسان آرامش می دهد. امروزه دانشمندان درصدد اثبات این ادعا هستند.
6- نفس عمیق بکشید : به مدت 5دقیقه در هر دقیقه 6نفس عمیق بکشید. یعنی مدت دم و بازدم هر یک 5ثانیه باشد. با این عمل نه تنها آرامش بیشتری حاصل می شود که سلامت دستگاه قلب نیز افزایش می یابد. چنانچه روزی خسته کننده و پر از بحث و جدل را سپری کرده اید، یک نقطه سفید روی صفحه ساعت مچی یا ساعت شماطه دارتان بگذارید و هر بار که چشمتان به آن نقطه افتاد 2-3 دقیقه نفس عمیق بکشید. با تعجب خواهید دید این کار با چه سرعتی شما را آرام می کند.
 
7- عضلات بدن را به کلی شل کنید : درست پیش وپس از خواب به مدت 5دقیقه ، تمام عضلات بدنتان را شل کنید. از انگشتان دست و پا شروع کنید. ابتدا آنها را منقبض و سپس شل نمایید. بعد به ترتیب به سراغ عضلات پا ، قفسه سینه ، عضلات بالای پا، باسن ها و بالاتنه رفته و با سفت و شل کردن ماهیچه های صورت کار را خاتمه دهید. اعمال این شیوه که استراحت پیشتاز نام دارد. باعث کاهش ضربان قلب ، استرس و میزان هورمون کورتیزول در خون می شود.

یک متن قشنگ از حامد :



خواب آب می دیدم ... دریا نبودم ... ولی با آن آب زلال امید به دریا شدن داشتم ..
بستر خشکم را قطره قطره پر از زندگی کرد ..  سعی کردم هیچ قطره ای از او را به هدر ندهم ...
با تمام وجود خواستمش ...
غافل از اینکه روزی مسیر آبش را عوض می کند ...
بدون اینکه تمایل داشته باشد شاخه ای از شاهراه زندگی را به من ببخشد ...
بدون اینکه فکر کند شاید بار آخری باشد که این راه زنده شده و شاید خشک گردد ...
شاید برای تجربه ی دوباره پر شدن فرصتی نداشته باشد ...
شاید این بار به جای آب . خاک مهمان دستهایم شود و شاید سیلابی بزرگ نابودم کند .... 
و شاید حتی ارزش نابودی هم نداشته باشم و حتی خاک هم از من بهراسد .
شاید آن سنگ ها که بر تنم کوبید ...
سنگ هایی که خودش برایم صیقل داد تا لطفی کند ..
برای این بود که مرا از خود برنجاند تا از رفتنش و از جدایی اش غم نخورم ...
ولی سنگ هایش را در آغوش گرفتم و هر نگاهی به تک تک سنگ ها مرا به یاد روزهای طلایی امیدواری می اندازد ....
هنوزهم امیدوارم ...
او می رود تا با دیگری برود 
و من در بستر خود . به دنبال قطرات لطیف گمشده ی زندگی خویشم .....
 
چه کسی من را محکوم به خشکی کرد ؟
حامد سرپولکی