...ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند راز دل می گوییم. حتی از محضرشان می گریزیم.در مقابل،بیشتر اوقات اسرار خود را نزد کسانی اعتراف می کنیم که به ما شباهت دارند و در ضعفها و حقارتهایمان شریکند. پس ما نمی خواهیم خودمان را اصلاح کنیم،یا بهتر شویم؛زیرا در این صورت ابتدا باید به حکم عجز و قصور خویش گردن نهیم. ما فقط می خواهیم که برحالمان رقت آورند و در راهی که می رویم تشویقمان کنند. می خواهیم دیگر مقصر نباشیم و در عین حال برای تزکیه نفسمان هم قدمی بر نداریم.

آلبرکامو

" رمان "سقوط

نظرات 4 + ارسال نظر
مهرنی سه‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:03 ق.ظ

ای ول ... چقدر نظر دادن... ملت.

نگار حبیبی سه‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:24 ب.ظ

نگران نباش بالاخره میان نظر میدن!

مصطفی چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:28 ق.ظ http://mocmousavi.persianblog.com

درد را فقط درد کشیده می داند کسی می تواند راز دل ما را بخواند که زبان راز خوانی بداند ....شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها...وقتی حقیر شدی تورا تزکیه نفس سبک نمی کند تخلیه حبس سبک می کند

مهرانی.. چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:59 ب.ظ

بینیم.. بابا.. چی میگه این مصطفی.. حقیر کیلویی چنده.. من انقدر بچه پررو هستم... که اگه یک نفرم نظر نده... بازم اینجا بنویسم... و حتی خیلی بد تر از اینها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد