و بخونین از امتحانات من در هفته ای که گذشت:
۱ شنبه.. آلات دقیق رو ۲ هفته تاخیر انداختیم... تا اون موقع هم کی زنده ... کی مرده؟؟؟
۳ شنبه الکتریک بود (که مسعود افغانی هم اون جا بود ... بیچاره برو واکسن بزن که افغانی سرخابی نشی ) ۱۰ تا سوال بود که ۷ تاش رو خودم مثل بچه آدم بلد بودم و ۳ تاش رو خوب به هر حال نمیشد که ننوشت ... از روی جزوم نوشتم...
و دیروز یعنی ۵ شنبه : صبح ۹ تا ۱۱ فاینال تیکتینگ ادونس بود که یه جورایی حال استاد رو گرفتم اساسی... یعنی سر کلاسی که در حالت معمولی باید در طول ترم بین ۶۰ تا ۸۰ تا مسیر حل میشد من حتا برای دلخوشی ۱ بار هم این کار رو نکردم..... (بیچاره استاد) اونم گفت که از ۲۰ نمره کلاسی بهت هیچی نمیدم و خودت از ۸۰ هرچی میتونی بگیر .... من هم که کل هفته قبل رو سر کار نرفته بودم و حتی کلاسها رو دو در میکردم که تیکت بخونم ... سر امتحان باورش نمیشد وقتی داشتم همه ی سوالا رو حل میکردم ... یزید حتی یه بار اومد یه چیزی گفت که به اشتباهم انداخت و توی اون تنگی وقت حدود ۷-۸ دقیقه وقتم رو از بین برد .... آخر جلسه هم که من وسط حل آخرین سوال بودم اومد و ورقم رو گرفت در حالی که تا یک ربع بعدش خیلیا هنوز داشتن مینوشتن.... با این حال بازم آخر امتحان گفت که دیدم فلان چیز رو به کنار دستیت رسوندی .. ( آخه یه نکته اساسی رو به یه دختره که کنارم نشسته بود گفتم ... به دخترا هم که اصلا راه نداره نخوای برسونی ) خلاصه گفت نمرشو از تو کم میکنم.................... با همه این حرفا فکر کنم قبول شم......
و تازه بعدش که امتحان تموم شد ساعت ۱۲ تا ۲ امتحان میان ترم انتقال حرارت که ۱۰ نمره از ۲۰ فاینال رو داشت ... چه شود........ ۴ تا تست تشریحی بود ۴ تا مساله .. ۱ ساعت اول در اوج ناامیدی ۴ تا تست رو بلغور کردم ... ولی جرقه های امید ( که کنارم نشسته بود) توی ۵۰ دقیقه آخر امتحان شروع کردن به چشمک زدن ... امتحان کتاب و جزوه باز بود و من که جزوه ترم قبل رو داشتم به ناگهان دیدم که ۲ تا از مسئله ها توی جزوه ترم قبل هست ..... یکیش رو هم دیدم جزو سوالای کتابه که حلال نداشتم ولی باز در اوج ناباوری حلال یکی از بچه ها تا نفر جولوییم رسیده بود ( در طی نقل و انتقالات درون امتحانی... میان دانشجویی) که برای من هم حلال یکی از سوالات شد و سوال آخر رو هم با همین سوال مبادله کردم ....
در نتیجه..............من
شدم .....
یکی نیست بگه سر صبی خواب نداری.... چرا قصه کرد شبستری مینویسی؟؟؟؟ کی حال داره این همه مطلب رو بخونه ...
:))
بابا اینکاره ...:))
بابا برسون
خدا بده شانس .......... اقا شما با لوک نسبتی ندارین؟
من حال دارم!
salammmmmmmmmm..
be eftekhare agha Mehran,,, hooooooooraaaaaaaaaaaaaaaaa...
:)))
بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا................ مرتیکه تو آبروی قشر دانشجو رو کشتی که!!!!!!!!!!!!
راهنمایی های شما بزگترا واقعا برای ما مفیده!!
موفق باشید.