ولی وقتی خونت یه دریاچه است هرچی که تلاش کنی آخرش به بن بست میرسی . مثل یه عدد توی براکت میمونی .... هرچی که اعشار خودتو زیاد کنی بازم محدودی.. آخرش میشی عدد بعدی... شاید امیدت این باشه که بچه ات اگه زرنگ باشه اعشار های عدد بعدی رو هم بتونه طی کنه و به 2 تاعدد بعد از تو برسه.....
ولی.....
ولی دریاچه ها هم با کانالی به دریا وصلن ... اما سخته پیدا کردن اونا .... و از توشون رد شدن ... کار هر کسی نیست.... از میلیون ها ماهی فقط چند تاشون میتونن ..لزومی نداره که از براکت بیرون بیای ... توی براکت میتونی خودت رو به هر توانی که میخوای برسونی.
ولی میشه.... و چقدر دوستای خوب توی این راه ارزش دارن.
به حرفای اون دفعه من در مورد عصیان رسیدی ... همون دفعه ای که محسن عینی بود ... دوست خوب واقعا نعمتیه ...قدرمنو بدون ...
موفخ باشی
مخسی موسیو.
راستش من چیزی نفهمیدم
مهم نیست.
salam... hamishe matn hat jaye tafakor dare... vaghean mahshare... entekhabetoon dar morede matn haro migam....
movafagh bashid hata age dakhele braket hastid...
God bless you dear...
متشکرم.... یو تو....
هیچ وقت دلت نخواد گریه کنی!!!
یا گریه کن... یا اصلا گریه نکن
ای ول جناب امیر مسعود ........ بعد از حرف ایشون نمیتونم نظری بدم
وبلاگ زیبا یی داری امیدوارم همواره سرزنده و پر از انگیزه باشی.