آقای رئیس

آقا ما یه رئیس داریم .. یه چیزیه تو مایه های خدا. یا فوقش یه کم اونورتر.

دیروز میگفت راستی دکتر فلانی رو دیدم.... سوار یه ماشین بود نمیدونم .. دوو بود یا ماکسیما ...
 موووووووواااا

گفتم ببخشید فرقش حدود سی میلیونه ها ... گفتش نمیدونم یکی از همین ماشینا.

---------------------------------------------------------------
همین دیروز از کنگره پزشکی یه بندیلک آورده بود که یه چیزی توی مایه های آتروپات ولی بره تولید  سرما بود  .. یعنی مثل دستمال گردن بود ویه ماده ژله مانندی توش که باعث خنکی موضعی گردن یا پیشونی  میشد. من داشتم پشت کامپیوترم کار میکردم یهویی دیدم یه چیزی انداخت دور گردنم  و سفت گره زد.... گفت مهران جه احساسی داری ؟  ( مثلا خنک نشدی ؟ ) منم گفتم احساس میکنم کروات بستم ولی بیشتر احساس خفگی دارم ..

 

میخواستم این مطلب رو بعدا بنویسم .... ولی دلم نیومد :

همین آقای رئیس در حدود چند ماه قبل یه سی دی جدید میگیره.... بعد منو صدا میکنه میگه : مهران مهران ... این چیزایی که روی این سی دی نوشته یعنی چی ؟ .. منم خوب براش ترجمه کردم ..یعنی این.. یعنی اون....

بعدش نشست براش یه طرح درست کرد و همون چیزا رو روی سی دی جدیده کپی کرد و  روی یه سی دی Printable  چاپ گرفت.....

باز من داشتم کارم رو میکردم که دیدم میگه : مهران مهران یه دقیقه بیا.....

گفتم : بله؟ .. گفت طرحش قشنگ شده ؟ ... ( در اینگونه موارد هرگز انتقاد وارد نیست) گفتم : آره عالیه.. بعدش گفت : میدونی اینکه روی این نوشته یعنی چی؟ ... یعنی این ... یعنی اون... ( و مو به مو همون حرفایی رو که خودم یک ساعت قبل براش گفته بودم ... تکرار کرد ... و فکر کنین من با دهان باز از تعجب چطوری جلوی خنده خودم رو گرفتم>>>>>>؟؟؟ !!!!

نظرات 8 + ارسال نظر
بامشاد پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:44 ب.ظ http://www.bamshadjan.persianblog.com

سلام...مهران جان....ما رو کشتی از خنده....حتما از طرف من به رئییستون سلام برسون.....((:.....منم آپدیت کردم....یه سری به وبلاگ من بزن....خوشحال شدم....فعلا بااااای

مرسی.. حتما.

سعید پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:06 ب.ظ http://naseem-e-saba.persianblog.com

سلام مهندس...

این رییس شما هم تریپ رییس روسای دانشکده خودمون هستش دیگه! تعجب نداره که!!!

راستی من هنوز تو کفم سیالات امتحان میگیره یا نه؟؟؟ ایشالا که نگیره! امممممممممممممین!!

شاد باشی و بهاری!

ای آقا....

سعید پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:15 ب.ظ http://amar123.persianblog.com

من شرمندم ولی متاسفانه رئیس مهران رئیس من هم هست ........ من مطمئنم اگه از شرکت ما از این سریالهای نود قسمتی درست کنند دیگه کسی بامشاد رو نمیبینه ...... دیروز من داشتم میگفتم که ما طعم مصرف کالاهای آمریکایی رو نچشیدیم و به خاطر همین جنس کره ای و چینی میخریم .... رئیس برگشت گفت نه کالاهای آمریکایی داره مثل سیل میاد تو کشور

د.ف.ی ج.ش

آرتا جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:21 ق.ظ

چه رئیس باحالی دارین
ما هم یه استاد داریم اینجوریه
((:

برو... الکی میگی.... آره؟؟؟؟

امین جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ق.ظ http://parande-tanha.persianblog.com

آقا ما مخلصیم ... سلام مهران جون ... خیلی باحالی ... خیلی هم باحال مینویسی . رییستون هم باحاله ... همش شد باحال (: ...

باحالی از خودتونه.. چشاتون باحاله... حالی به حولی...

HA جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:39 ب.ظ

بن بست..... اقای گشتاسب همینچاست

بله حاج اصفر .... شرمنده ولی خوب نه خالی بستم نه اغراق کردم....

نیلوفر شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:04 ق.ظ http://axemandar.persianblog.com

سلام.برای بار اول است که مزاحم میشوم.نوشتتون رو اف میخونم

لطف میکنین.

امیر مسعود چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ب.ظ http://amirmassoud.blogsky.com

سلام سلام مهران جان.... فرق دوو با ماکسیما اینه که این بال دوو از اون بال ماکسیما مساویه...

آره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد