پاک کردن صورت مسئله

 

من امشب کاملا درکش کردم.

مامان خوابش میومد... بره شام هم کوکو درست کرده بود.

چون توی خونه ما کلا تریپ قوم مغوله...

بر خلاف رسم خونه که من سردسته غارتگرام..... امشب رفتم تو آشپزخونه ، دیدم که هیچی از شام نمونده ...

بعد مامان خوابالو اومد دم در آشپزخونه . . . گفتم اینا کوکو ها رو تموم کردن.... هی راه حل پیشنهاد میدادم مثل اینکه سهم ساندویچ مدرسه فردای داداش کوچیکرو رو کن ، تخم مرغ بزنم و اینا .. که مامان کلا صورت مسئله رو پاک کرد و به قضیه خاتمه داد.

یک کم با قیافه خوابالو نیگام کرد ، بعدش کاملا جدی گفت:

تو امشب شام نخور...  

 .

.
اگه من نرفتم یونیسف.... شکایت

آدمایی که اینکاره نیستن......
.
.
و اینکاره هایی که آدم نیستن......