تلقین ( فرهاد)



می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد وباعجله دو مسأله راکه روی تخته سیاه نوشته بود یاداشت کرد وبخیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد وتمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام یکی را حل کرد وبه کلاس آورد. استاد بکلی مبهوت شد ، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود. اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است ، بلکه برعکس فکر می کرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.
نظرات 4 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ب.ظ http://mastane.blogfa.com

سلام مهندس ...

عالی بود ... همین قدرت تلقین تونسته خیلیها رو از بیماری های لاعلاج نجات بده ...
حیف که خودمونو اونطور که باید نمی شناسیم ...

مهدی سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 ق.ظ http://mahdisf.blogfa.com

جالب بود، اما راستش را بخوای منم سر کلاس ریاضی ۲ معمولا خواب بودم ، به نظرم یاراحمدی خیلی آدم بی وجدانی که مسائل غیر قابل حل را پای تخته نمی نوشت وگر نه ...

سعید سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:00 ب.ظ

بهتره پیشنهاد بدیم برای دانشجویان نابغه تختی در انتهای کلاس زده بشه و اونها تا ۵ دقیقه مانده به انتهای کلاس استراحت کنند شاید در راه توسعه علم گامی برداشته شود

مسعود چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:11 ب.ظ

بابا بچه مثبت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد