خوابی که دیشب دیدم....

مسلما خوابی که آدم میبینه با روزمرگی هاش ارتباط مستقیم داره...

به هر حال...

دیشب خواب دیدم که دارم میرم کتابخونه .. یه خانمی عجله داره میخواد برسونمش میدون ارومیه....

منم گفتم بلد نیستم اما میرسونمت ... ماشین جلوتر پارک بود سوار شدیم رسوندمش ... مسیری که گفت به میدون آرژانتین ختم شد... من گفتم اینجا که میدون آرژانتینه... بعد از یه مغازه داره پرسیدم اینجا میدون ارومیه است؟ گفت درست اومدی...

بعد اون خانم بهم یه مقدار پول داد و تشکر کرد و رفت....سمت در مترو .!!!

 وقتی رفت پول رو نگاه کردم دیدم ۲ تا ۵۰۰ تومنیه.. ۳ تا هزارتومنی و یه تراول صدهزارتومنی....

رفتم دنبالش توی مترو که تراول رو بهش پس بدم... اما پیداش نکردم....

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:38 ق.ظ http://kabous.blogsky.com

خیلی خوبه راستی رمز هم درست شد با عرض معذرت به خاطر اشتباه تایپی

پژمان دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 ق.ظ http://emprator.blogsky.com

سلام ممنون که سر زدی
درست گفتی از سرکار آپ کردم
راستی خوابت تعبیرش انشاا..که خیر باشه

پرنده تنها دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:10 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

ایول ...
خب حالا چه ربطی به ما داره !

وحید مالدینی دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:30 ب.ظ http://vahidmaldini.blogfa.com

وبه خوبی داری به من هم سری بزن عزیز

امید سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:40 ب.ظ

خوبه دیگه وضعت توپ می شه. من بیچاره که همش خوابایه بیخود میبینم .

سارا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:39 ق.ظ http://safarbedour.blogfa.com

خوش به حالت.
من همیشه خوابهای عجیب می بینم. خوابهایی که شدیدا به ناخودآگاهم بر میگرده ! یه بار، آخر یه خواب طوللانی و ترسناکم ، دیدم که یک دختری به اسم سارا (!)‌ داره دنبالم می دوه و می خواد منو بگیره ... خودت تصور کن...

راستی، با اجازه لینکتو گذاشتم تو کلبه ی محقرم.
ممنون

آرزو سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ب.ظ

سلام واقعا جالب بود دستتون درد نکن . دوست دارم شعرایکه گفتم تو وبلاگتون باشه اگه امکانش هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد