بار دوم هم رد شدم
-------------------------------
شروع یه پاییز سرد و قشنگ و عجیب با مسافرت شهرکرد و اصفهان...
-------------------------------
احترامتو نگه میدارم چون حرمتم رو نشکستی....
اما نمیتونم دوستت داشته باشم چون دلم رو شکستی...
به من نگاه کن واسه ی یه لحظه
نگاه به صد تا آسمون میرزه
من از خدامه بکشم نازتو.... تا بشنوم یه لحظه آوازتو
من از خدامه پیش تو بمونم... جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت ... سر بزارم رو شهر امن شونت
من از خدامه بمونی کنارم... من که بجز تو کسی رو ندارم
من از خدامه که نباشه دوری ... فقط میخوام بگی چجوری
من از خدامه که یه روز دعامون... بره تو آسمون پیش خدامون
به عشق اینکه بعد اون همه درد ... خدا یه بار نگاهیم به ما کرد
قصه از کجا شروع شد ؟؟؟. از گل و باغ و جوونه.. از صدای مهربونو... یه صدای عاشقونه...
اومدم به مهربونی که بگم با تو یرنگم...... که بگم چه نازنینی ای شکوفه ی قشنگم...
ای سلام عاشقونه ... ای عزیز آشیونه... عشقمون کاشکی همینجوری بمونه....
عشق تو برای قلبم..اولین و آخرینه... تویی تنها همزبونم که همیشه نازنینه...
اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم.... تو واسم هنوز همونی ... که برام عزیزترینی...
تا حالا ناخنت رو کشیدن....؟؟
البته نه به شیوه گشتاپویی.... به شیوه سوسولی و با آمپول بی حسی....
---------------------
نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته که.....