عجب روز پر مشغله ای....
یه عالمه برف ..... روز اول مدرسه رفتن دوباره.... تیستو رو دیدم.... با یه صورت خندون مثل مامان مهربونا...
بالاخره بعد از ۶ ماه بالاخره گواهی اشتغال به تحصیل گرفتم....از کارمندای تنبل و بی ادب ساختمون تحصیلات تکمیلی ۱۶ آذر....
و مثل خوره ها .. بلافاصله بردم شهرک آزمایش تاییدش کردم.
یه جریمه ۱۳ هزارتومنی....
یه قورباغه که قورتش دادم و خیالم راحت شد...
و تازه شده ساعت ۱..... کو تا شب...؟؟!!
برف....تستو....کارمند تنبل...؟
خوب ...؟!
دیگه...........شهرک آزمایش.....قورباغه!!!!!!!.......بابا کلاس اول کی این همه قر و فر داره؟
یه نا امید...
اون وقت اون مامان مهربونت من رو کشته...یه لحظه احساس کردم باید برم عینکم رو بزنم، بشینم رو صندلی ننویی و شروع کنم به بافتنی بافتن... ;)
ولی عجب جشن شکوفه هایی واسمون گرفتن!
بدکم نیست.... امتحان کن...
برف عالی بود....