تپه

بالاخره تپیدم.....
و این یعنی که تپه رو قبول شدم.... یعنی نصف راهو رفتم....

به نظرت میشه آدم توی جاده ها... پشت فرمون .... مقاله بنویسه ؟؟؟!!!!
مثلا کارآفرینی در صنعت حمل و نقل زمینی....
یا بقول دکتر میلانی..... کارآفرینی در صنعت بنی هندل ( رانندگان - خلابانان - کشتی رانان)

----------------------------

در گذر گاه زمان.... خیمه شب بازی دهر....
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد....
عشق ها می میرند.... رنگ ها رنگ دگر می گیرند...
و فقط خاطره هاست....
که شیرین و چه تلخ ....
دست نا خورده به جا می ماند....

----------------------------

دیگه هچ..... راستی امروز بهت گفتم ؟
بهر حال الان زنگ میزنم میگم.....

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سما سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ http://leosama.blogsky.com/

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
به ... اگه راس می گی خودت چطوری مبتکر ؟

ستاره پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ب.ظ http://shabemahtabi.blogsky.com

ها گفتی... من چی گفتم ؟؟!
خدا را شکر ... اینشالله که که بقیشم قبولی

سعید شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام ...

ایول ... تبریک می گم ... ببین مهران جون بیا یه معامله ی معنوی بکنیم! من میشینم برات دعا می کنم که بقیش رو هم قبول بشی بشرطی که پایه یک رو که گرفتی به منم فوت و فناشو یاد بدی ... نیگا به هیکلم نکن! عشق ماشین سنگینم به مولا! :))

آره ... ولی کاش میشد بعضی از خاطره ها رو فراموش کرد ...

سعید دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ

سلام اوسا .... بابا ای ول ..... مرحله بعدی چی است؟ فنی رو باید قبول بشی؟ کارت خیلی درسته .... تپه رو چند بار امتحان دادی؟ یکی رو دیدم ۵۶ بار امتحان داد تا قبول شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد