بالاخره تپیدم.....
و این یعنی که تپه رو قبول شدم.... یعنی نصف راهو رفتم....
به نظرت میشه آدم توی جاده ها... پشت فرمون .... مقاله بنویسه ؟؟؟!!!!
مثلا کارآفرینی در صنعت حمل و نقل زمینی....
یا بقول دکتر میلانی..... کارآفرینی در صنعت بنی هندل ( رانندگان - خلابانان - کشتی رانان)
----------------------------
در گذر گاه زمان.... خیمه شب بازی دهر....
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد....
عشق ها می میرند.... رنگ ها رنگ دگر می گیرند...
و فقط خاطره هاست....
که شیرین و چه تلخ ....
دست نا خورده به جا می ماند....
----------------------------
دیگه هچ..... راستی امروز بهت گفتم ؟
بهر حال الان زنگ میزنم میگم.....
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
به ... اگه راس می گی خودت چطوری مبتکر ؟
ها گفتی... من چی گفتم ؟؟!
خدا را شکر ... اینشالله که که بقیشم قبولی
سلام ...
ایول ... تبریک می گم ... ببین مهران جون بیا یه معامله ی معنوی بکنیم! من میشینم برات دعا می کنم که بقیش رو هم قبول بشی بشرطی که پایه یک رو که گرفتی به منم فوت و فناشو یاد بدی ... نیگا به هیکلم نکن! عشق ماشین سنگینم به مولا! :))
آره ... ولی کاش میشد بعضی از خاطره ها رو فراموش کرد ...
سلام اوسا .... بابا ای ول ..... مرحله بعدی چی است؟ فنی رو باید قبول بشی؟ کارت خیلی درسته .... تپه رو چند بار امتحان دادی؟ یکی رو دیدم ۵۶ بار امتحان داد تا قبول شد