دو تا زوج مسن با همدیگه نشسته بودند چای میخوردند و دوستانه گپ میزدند. یکی از مردها از مرد دوم میپرسه: راستی مارتین، کلینیک تقویت حافظه که ماه قبل رفتی چطور بود؟
مارتین: عالی بود. اونا آخرین تکنیکهای روانپزشکی رو بهمون یاد دادند و مغز و حافظه مون رو فعال کردند. برای من که خیلی موثر بود.
پیرمرد اول: چه جالب! خیلی عالیه. اسم اون کلینیک چی بود؟
مارتین ساکت میشه و فکر میکنه و فکر میکنه و فکر میکنه ولی چیزی یادش نمیاد. بعد از چند دقیقه لبخند میزنه و میگه: اون گلی که رنگش قرمزه و بوی خوبی داره و روی شاخه ش تیغ داره اسمش چیه؟
پیرمرد اول میگه: منظورت رزه؟
یهو مارتین میگه: خودشه! بعد برمیگرده طرف زنش و میگه: رز ، اسم اون کلینیک چی بود؟!